منابع مطالب فوق(شخصیت خلیفه غاصب)
1. از نظر شغلی چنانچه عمرو بن عاص نقل کرده و نیز از نظر موقعیت اجتماعی در جاهلیتبهرهای نداشته است. (عقد الفرید، ج 1، ص 48، الثقات، از ابنابیحیان، ج 1، ص 74) .
2. مروج الذهب، ج 2، ص 321
3. تاریخ جرجان، سهمی، ص 96
4. انساب الاشراف، ج 1، ص 587، شرح نهج البلاغه، ج 6، ص 11، انس بن مالک میگوید: دیدم[روز سقیفه]که عمر به زور ابو بکر را روانه منبر کرد، نک: المصنف، عبد الرزاق، ج 5، ص 438
5. شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج 1، ص 174. یکبار که ابو بکر زمینی به کسی واگذار کرده و سندی برای وی نوشته بود، عمر آن را گرفته و از بین برد، حیاة الصحابة، ج 2، ص 47. جالب این که آنان را «عمرین» یعنی دو عمر میخوانند.
6. السنه، ابو بکر خلال، ص 277.
7. الامامة و السیاسه، ج 1، ص 38، ابن ابی الحدید مینویسد: هو (عمر) الذی شید بیعة ابی بکر، و رقم المخالفین فیها و کسر سیف زبیر. . و دفع صدر مقداد. . و لو لاه لم یثبت لابی بکر امره و لا قامت له قائمه. شرح نهج البلاغة، ج 1، ص 174
8. المصنف، عبد الرزاق، ج 5، ص 254
9. غریب الحدیث، ج 2، ص 222، نثر الدار، ج 2، ص 17، الفائق فی غریب الحدیث، ج 3، ص 333، ادب المفرد، بخاری، ص 29.
10. نثر الدر، ج 2، ص 28.
11. طبقات الکبری، ج 3، ص 200
12. تاریخ الطبری، ج 3، ص 428، طبقات الکبری، ج 3، ص 199
13. تاریخ الطبری، ج 3، ص 429، شرح نهج البلاغة، ج 1، صص 163- 165، نثر الدار، ج 2، صص 15، 23، الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 425، حیاة الصحابه، ج 2، ص 26، طبقات الکبری، ج 3، ص 200
14. تاریخ الطبری، ج 3، ص 433. عایشه نیز از اعتراض «فلان و فلان» یاد میکند: طبقات الکبری، ج 3، ص 274. به ابو بکر گفتند: آن زمان که «سلطنت» نداشتبا ما برخورد تند داشت وای اگر سلطنتیابد: المصنف، عبد الرزاق، ج 5، ص 449. دیگران نیز از «زبان و عصای» او شکایت داشتند، الامامة و السیاسة، ج 1، ص 38. علی (ع) نیز از معترضان به ابو بکر بوده است: طبقات، ج 3، ص 274، حیاة الصحابه، ج 2، ص 26
15. السنه، ابو بکر خلال، ص 275
16. بهجة المجالس، ج 1، ص 579 و درباره اعتراضات دیگر نک: معرفة الصحابة، ج 1، ص 183، الفتوح، ج 1، ص 152، الفائق فی غریب الحدیث، ج 1، صص 100- 99
17. نثر الدر، ج 2، ص 61. او در همین خطبه از خدا خواست تا او را «نرم خو» کند، طبقات الکبری، ج 3، ص 274.
18. الامامة و السیاسة، ج 1، ص 38
19. دکتر خیر الدین سوی مینویسد: ابو بکر قبل از انتخاب عمر با صحابه مشورت کرد (تطور الفکر السیاسی، ص 40) . چنین اظهار نظری با واقعیات تاریخی تطبیق نکرده و جز مشورت با ابن عوف و عثمان چیزی نمیشناسیم. البته از مخالفتها آگاهیهای بیشتری داریم. دکتر فاروق نبهان هم ادعا کرده است که کار ابو بکر با مشورت مؤمنین بوده است (نظام الحکم فی الاسلام، ص 93)
20. نثر الدر ج 2 ص 16.
21. همان، ج 2، ص 22.
22. الخلافة و الامامة العظمی. به نقل از: اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ص 150، پیش از رشید رضا، مروان بن حکم نیز برای موروثی شدن خلافت، به عمل ابو بکر استناد کرده است
23. ابن ابی الحدید مینویسد: و کان فی اخلاق عمر و الفاظه جفاء و عنجهیة ظاهرة. شرح نهج البلاغة، ج 1، ص 183
24. از نظر ظاهری خلیفه از قدی بلند، و چهرهای گندمگون برخوردار بود، چنانکه موهای جلو سر او نیز ریخته بود «اصلع» . به نوشته محمد بن حبیب چشمان وی احول بوده است. المحبر، ص 303، المنمق ص 405.
25. طبقات الکبری، ج 3، ص 274، السنه، ابو بکر خلال، ص 318 «اللهم انی غلیظ فلینی»
26. تاریخ الطبری، ج 4، ص 209، تاریخ الخلفاء، ص 137، حیاة الحیوان، ج 1 ص 346، طبقات الکبری، ج 3، ص 282، اولین کسی که از این دره کتک خوردام فروه خواهر ابوبکر بود، آن هم زمانی که پس از درگذشت ابو بکر برای او گریه میکرد و عمر گریه کرده برای مرده را نادرست میدانست. نک: شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج 1، ص 181
27. ربیع الابرار، ج 3، ص 188، حیاة الحیوان، ج 1، ص 51، شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج 1، ص 188، التراتیب الادرایه، ج 2، ص 376، و نک: طبقات الکبری، ج 3، ص 281
28. شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج 6، ص 343، ج 1، ص 164، حیاة الصحابه، ج 2، صص 130، 128
29. تاریخ المدینة المنوره، ج 2، ص 858
30. المعرفة و التاریخ، ج 1، صص 364- 365
31. نثر الدر، ج 4، ص 61 «یدخل عابسا و یخرج عابسا»
32. الاغانی، ج 16، ص 93، الاستیعاب، ج 4، ص 273
33. المصنف، عبد الرزاق، ج 4، صص 344- 343
34. جامع بیان العلم، ج 2، ص 103، شرح نهج البلاغة، ج 1، ص 174
35. الفخری، ص 106 (ترجمه فارسی)
36. العقد الفرید، ج 1، ص 15
37. نک، طبقات الکبری، ج 1، ص 265، الفتوح، ج 2، صص 302- 304، شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج 1، ص 183، درباره او داستان متفاوتی نقل شده که آن نیز به نحوی مربوط به برخورد عمر و و ندامت او درباره روش برخورد با اوست. نک، تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 147
38. المصنف، ج 1، ص 416
39. حیاة الحیوان، ج 1، ص 49، نسب قریش، مصعب زبیری، ص 356
40. تاریخ المدینة المنوره، ج 2، ص 841
41. نثر الدر، ج 2، ص 35، عیون الاخبار، ج 1، ص 12
42. حیاة الحیوان، ج 1، ص 49
43. نک: نثر الدر، ج 4، صص 35- 34
44. طبقات الکبری، ج 8، ص 205
45. الاغانی، ج 6، ص 279
46. هویة التشیع، ص 47 از: سنن بیهقی، ابن ابی شیبه، احکام الاحکام محب طبری شافعی و ابن حزم
47. همان، ص 46 از: تیسیر الاصول
48. طبقات الکبری، ج 7، صص 7- 6
49. حیاة الصحابه ج 2 ص 36، التراتیب الاداریة ج 1 ص 13، تاریخ الطبری ج 4 ص 211، طبقات الکبری ج 3 ص 306
50. حیاة الصحابه ج 3 صص 476- 475
51. مختصر تاریخ دمشق، ج 5 ص 267
52. تفسیر المنار ج 11 ص 266
53. نثر الدر ج 4 ص 34
54. تاریخ المدینة المنورة ج 2 ص 879، و نک: طبقات الکبری ج 3 صص 345- 344
55. شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج 1، ص 182
56. کشف الاستار، ج 2، ص 303، حیاة الصحابه، ج 1، ص 347 (عمر من اکثر قریش مالا)
57. تاریخ المدینة المنوره، ج 2، ص 935، جامع بیان العلم، ج 2، ص 17
58. طبقات الکبری، ج 8، ص 464، التراتیب الاداریة، ج 2، ص 405، البحر الزخار، ج 3، ص 101، انساب الاشراف، ج 2، ص 190، المصنف، ابن ابی شیبه، ج 4، ص 190
59. تاریخ الخلفاء، ص 120، کنز العمال، ج 2، ص 317، حیاة الصحابة، ج 2، ص 356
60. تاریخ مختصر دمشق، ج 10، ص 46